loading...

هیپ نیوز

Content extracted from http://hipnews.blog.ir/rss/?1748517163

بازدید : 4
دوشنبه 4 خرداد 1404 زمان : 23:01
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

هیپ نیوز

متأسفانه من هرگز به اپرا نرفته‌ام. خیلی دوست دارم، اما به هر دلیلی، هنوز فرصت تجربه کردن آن را برای خودم نداشته‌ام. مطمئنم روزی به آن سر خواهم زد، اما تا آن زمان، فقط باید با انبوهی از گروه‌های متالِ به‌شدت تئاتری که آوازها و تم‌های اپرایی را در موسیقی خودشان می‌گنجانند، سر کنم. و اگر این نوع متالی است که ما در موردش صحبت می‌کنیم، پس مسلماً باید در مورد پادشاهان (و ملکه‌های) بی‌چون و چرای آن قلمرو خاص، یعنی آخرالزمانِ گوشت‌آلودِ ایتالیا، صحبت کنیم.

این گربه‌ها بیش از یک دهه و نیم است که با ترکیبی سینمایی و امضای خود از ارکستراسیونِ پُرطمطراق و دث متالِ فوق‌العاده سریعِ خردکننده‌ی جمجمه، پرده گوش جمعی ما را می‌کوبند، و ما از آن زمان از آنها به خاطر این کار تشکر می‌کنیم و از آنها درخواست می‌کنیم که بیشتر شبیهِ فاحشه‌های کوچکِ خوب باشند. وقتی به Fleshgod Apocalypse فکر می‌کنیم، کلمه‌ای که اغلب به ذهنمان خطور می‌کند، کلمه‌ای است که همه ما با آن آشنا هستیم و بارها از آن استفاده کرده‌ایم، اما هیچ کس دیگری آن را به طور کامل و عمدی مانند آنها به تصویر نمی‌کشد، و آن کلمه "حماسی" است. واقعاً هیچ کلمه دیگری برای توصیف دقیق آنچه این گروه ارائه می‌دهد وجود ندارد؛ شیپورهای متورم، بخش‌های زهی و گروه کر وهم‌انگیز، تصاویری از یک فیلم پرفروش تابستانی میلیارد دلاری را تداعی می‌کنند که در آن یک فاجعه طبیعی یا یک هیولای تایتانیک شهری بی‌خبر را ویران می‌کند، همه اینها در لایه‌هایی از درام‌های سریع کورکننده، تک‌نوازی‌های آرپژ شفاف و سنگین و آوازهای غران که خواستار مرگ همه چیزهای دنیوی هستند، قرار دارد. این گروه به سادگی، به طور واضح، عالی است.

از زمان انتشار آلبوم قبلی آنها، Veleno در سال ۲۰۱۹، چیزهای زیادی برای Fleshgod Apocalypse تغییر کرده است. آنها خون تازه‌ای به گروه تزریق کردند، از جمله یوجین ریابچنکو، درامر فوق‌العاده (بخوانید «ماشین جنگی انسانی»)، فابیو بارتولتی، گیتاریست دوم، و ورونیکا بورداچینی، خواننده سوپرانو با استعداد. به نظر می‌رسید که آنها آماده بودند تا دوباره نفسی تازه کنند، چیزی که هیچ‌کس واقعاً فکر نمی‌کرد در وهله اول به آن نیاز داشته باشند، اما ناگهان کووید اتفاق افتاد و همه چیز را برای همه بهم ریخت. سپس، درست زمانی که اوضاع دوباره در حال بهبود بود، فرانچسکو پائولی، خواننده اصلی و مغز متفکر گروه Fleshgod، در سال ۲۰۲۱ به پایین کوهی وحشتناک سقوط کرد و در نهایت مجبور به انجام جراحی‌های متعدد شد و در تمام این مدت از خود می‌پرسید که آیا دوباره می‌تواند سازی را به دست بگیرد یا خیر. خوشبختانه او در نهایت بهبودی کامل پیدا کرد و هر کسی که شک داشت که او از این فرصت دوباره نهایت استفاده را خواهد برد، مطمئناً با یک بار گوش دادن به جدیدترین اپرای گروه، حرفش را پس خواهد گرفت (ترجیحاً در فضای باز با یک بروشتای تازه و یک لیوان شراب قرمز برای از بین بردن همه چیز). پس از مقدمه‌ی تئاتریِ اجباری (هرچند هنوز هم بسیار دوست‌داشتنی) که در آن برای اولین بار با صدای دلنشین بورداچینی آشنا می‌شویم، گروه با آهنگی طوفانی و با عنوانِ به‌درستی «من هرگز نمی‌توانم بمیرم» شروع به کار می‌کند، اعلامی‌قدرتمند از عزم راسخ برای تأثیرگذاری بر جهان و تضمین اینکه آثارشان بسیار بیشتر از اجساد فانیِ خالقشان دوام خواهد آورد. ملودیِ بخشِ همخوانی نیز فوق‌العاده گیرا است، تا جایی که من در حالی که در آن زمان حتی به چیزی گوش نمی‌دادم، آن را زمزمه می‌کردم، بنابراین این باید تا حدودی به شما ایده‌ای از کیفیت ترانه‌سراییِ به نمایش گذاشته شده بدهد. آهنگ بعدی «آونگ» کمی‌کندتر است و به شدت بر ریتم‌های توقف-حرکتِ عظیم تمرکز دارد و از قضا عنوان آن نیز نشانه‌ای برای ریتمِ بقیه‌ی آلبوم است. «بلادکلک» در ابتدا ریتم را به ۱۱ برمی‌گرداند، اما با وقفه‌های گاه‌به‌گاه برای ایجاد تنش کافی، و همچنین یک بخش میانی کاملاً باز و طولانی برای آماده‌سازی صحنه برای ورونیکا تا با اعتمادبه‌نفس خودنمایی کند.

«در جنگ با روحم» مانند رژه ارتشی از شیاطین به نظر می‌رسد که آنقدر عظیم هستند که زمین را زیر پاهای شکافته‌شان می‌لرزاند. در بیشتر زمان اجرا به یک ریتم ساده و سرراست پایبند است، اما خوشبختانه به آن آسیبی نمی‌رساند و در واقع من را به یاد موسیقی متن یک سکانس اکشن پرانرژی از یک فیلم یا بازی ویدیویی می‌اندازد. چند نمونه از این دست وجود دارد که در آن‌ها شتاب قابل توجه به نفع فضایی باشکوه‌تر و بسیار ملودیک‌تر، به‌ویژه در آهنگ‌هایی مانند «ماتریکساید ۸.۲۱» و آهنگ ماقبل آخر «تا مرگ ما را از هم جدا کند» (که من شخصاً طرفدار زیادی از آن نبودم، اما درک می‌کنم که چرا آن را در آهنگ گنجانده‌اند، فقط سبک من نیست).

با وجود پویایی معمول بین صدای خشن و صدای تمیز، بورداچینی نقش بسیار برجسته‌تر و محرک‌تری را در طول اشعار اصلی ایفا می‌کند. او همچنین تا جایی که می‌توانید صدای تارهای صوتی او را بشنوید که برای افزودن کمی‌خشونت بیشتر به برخی از بالاترین نت‌های موجود در محدوده صدایش تلاش می‌کنند، در حالی که گیتارها و درام‌ها در رقصی دیوانه‌وار و خشمگین در اطراف او به پرواز در می‌آیند. دوستان من، این اوج آلبوم Fleshgod Apocalypse است. این دقیقاً همان چیزی است که ما برای آن به اینجا آمده‌ایم و آنها این را می‌دانند.

حالا، اگر بخواهم یک ایراد کوچک در مورد این آلبوم بگیرم، باید این باشد که در اواخر آلبوم کمی‌افت می‌کند. مطمئنم که در تک تک نقدهایم به کلمه "سرعت" اشاره کرده‌ام و این یکی هم فرقی با بقیه ندارد. اگر به من بود، آهنگ «Til Death Do Us Part» را بلافاصله بعد از «Matricide» قرار می‌دادم تا یک بخش تصنیف‌گونه و طولانی ایجاد کنم، و سپس آهنگ را برای اوج‌گیری نهایی و باشکوه با آهنگ بسیار سریع‌تر و قوی‌تر «Per Aspera Ad Astra» که به آهنگ پایانی بی‌کلام و آرام و غم‌انگیز ختم می‌شود، تقویت می‌کردم. می‌گویم با قدرت تمام بیرون بروید. اما، باز هم، این فقط سلیقه شخصی من است؛ در نهایت، این آلبوم هنوز هم فوق‌العاده است و این تنها چیزی است که واقعاً اهمیت دارد.

اگر اپرا را معیار قرار دهیم، پس Fleshgod Apocalypse مطمئناً در مسیر تثبیت خود به عنوان یکی از بزرگان دث متال تمام دوران است. آنها می‌توانند بلافاصله پس از این آلبوم از این کار دست بکشند و به عنوان اسطوره به غروب آفتاب بروند، اما همه ما می‌دانیم که این اتفاق به این زودی‌ها نخواهد افتاد و ما از این بابت خوش‌شانس‌تر هستیم. مخالفان سرسخت و طرفداران سرسخت موسیقی ممکن است عناصر سمفونیک را به عنوان یک ترفند ببینند، اما من دوست دارم آن را به عنوان تلاقی امر مقدس و امر دنیوی در نظر بگیرم. این دث متال به عنوان یک شکل مشروع از هنر است که به تئاتری بودن محض و تسلط فنی موسیقی کلاسیک ادای احترام می‌کند و در عین حال تأثیرات آن را به حداکثر می‌رساند و آن را برای مخاطب امروزی مدرن می‌کند. اگر دستی ثابت و ذهنی تیزبین داشته باشید، زیبایی از دل وحشیگری بی‌رحمانه آن بیرون کشیده می‌شود و این دقیقاً همان چیزی است که در اینجا به نمایش گذاشته شده است: بینش، جاه‌طلبی و استعداد واقعی برای ایجاد هرج و مرج کاملاً کنترل‌شده. ممکن است شما را به وجد بیاورد، اما در هر صورت لبخندی بر لبانتان خواهد گذاشت.

با این حال، اگر به دنبال سرعت و فنی فوق‌العاده هستید، چیزی شبیه به چند آلبوم و EP اول که برای اولین بار یک دهه پیش توجه ما را به خود جلب کردند، پس به دنبال آهنگ ششم "Morphine Waltz" باشید. این لعنتی، به طور ملایم، یک آهنگ کاملاً گیج‌کننده و بدون شک آهنگ مورد علاقه شخصی من از اپرا است. آن آرپژهای برق‌آسا و بی‌نقص که همزمان روی گیتار و پیانو اجرا می‌شوند، برای اینکه مرا دیوانه کنند، بیش از حد کافی هستند، اما بعد گروه یک بار دیگر خودشان را با "esch" به اوج می‌رسانند.

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 19
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 44
  • بازدید کننده امروز : 37
  • باردید دیروز : 224
  • بازدید کننده دیروز : 225
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 45
  • بازدید ماه : 270
  • بازدید سال : 2132
  • بازدید کلی : 2132
  • کدهای اختصاصی