سه شنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۷:۰۱ ب.ظ
هر از گاهی شاخه شاخه شدن و امتحان کردن چیزهای جدید خوب است. به هر حال، تنوع چاشنی زندگی است؛ حتی چیزهایی که بیشتر از همه دوست دارید، میتوانند هر از گاهی کهنه و تکراری به نظر برسند، و هیچ کس به اندازه ناکسویل، گروه دثکور وایتچپل، که دو آلبوم آخرش یک جدایی سبکی عظیم و کمیدوقطبی بود، این موضوع را جدی نگرفت. هم آلبوم The Valley محصول ۲۰۱۹ و هم آلبوم بعدیاش، Kin محصول ۲۰۲۱، به طرز چشمگیری کندتر و بسیار ملودیکتر از هر چیزی بودند که از این گروه شنیده بودیم - بازجویی غمانگیز و مصمم از تروما و غمیکه از گذشته آشفته خود فیل بوزمن الهام گرفته شده بود.
این یک حرکت جسورانه از سوی آنها بود، حرکتی که میدانستند ممکن است بخش خوبی از طرفدارانشان را از آنها دور کند، اما در نهایت، حرکتی بود که برای ایجاد حس آرامش و پایان نیز ضروری بود. التیام یافتن از آسیبهای روحی، فرآیندی پیچیده و بیپایان است، اما در برههای از زمان، میتوانید و باید گذشته را به حال خود رها کنید تا از بار آن رها شوید و به جلو حرکت کنید. برای وایتچپل، آن زمان فرا رسیده است.
دور زدن هنری آنها سرانجام به پایان رسیده است؛ آنها آنچه را که باید گفته میشد، گفتهاند، آنچه را که باید بررسی میشد، کاوش کردهاند و اکنون زمان آن رسیده است که به کاری که در آن بهترین هستند، یعنی به چالش کشیدن دندانهای همه با ترکیبی خاص از دثکورِ کوبنده، بازگردند. در هوا برق و در آب خون وجود دارد. پسرها دوباره احساس گرسنگی میکنند، حتی گرسنگی، و این گرسنگی به انفجاری واقعی از خشم و شور و اشتیاق منجر شده است که با حس ملموس هدفی تازه، شعلهور میشود.
طرفداران از شنیدن این خبر که آلبوم جدید و پرشور Hymns in Dissonance در واقع یکی از سنگینترین آثار وایتچپل از زمان روزهای باشکوه The Somatic Defectement و This is Exile است، خوشحال خواهند شد. این آلبوم همان انرژی خام و خشم کفآلود را به شیوهای به تصویر میکشد که به هر دلیلی، مدتی است دیده نشده است، اما با یک پیچش مدرن جدید و بهبود یافته که حاصل نزدیک به بیست سال تجربهای است که از آن زمان تاکنون کسب کردهاند.
اول و مهمتر از همه، خدای من، آیا لازم است در مورد آواز فیل صحبت کنیم؟ این ممکن است اجرای مورد علاقه من در کل فهرست آثار او باشد، و همانطور که همه میدانند، این حرف حرف دیگری میزند. بوزمن همیشه در رده بالای خوانندگان دثکور بوده است، یک نماینده قابل اعتماد و همیشگی برای این ژانر، اما این آلبوم به طور خاص نشان میدهد که دامنه صدای او چقدر میتواند گسترده باشد، البته به جز بخشهای آوازخوانی تمیز. از صداهای قلقلکدهنده و بم گرفته تا صداهای زیر و بم نافذ و تقریباً هر زیر و بمیکه در این بین قابل تصور باشد، این مرد هر آنچه را که در توان دارد و سپس مقداری از آن را در این آلبوم قرار میدهد، و نتیجه نهایی برای اینکه حتی سرسختترین مخالفان را هم به واکنش وادارد، کافی است.
نکته برجسته دیگر، اضافه شدن درامر جدیدشان، برندون زاکی، است که در این آلبوم طوری ظاهر شد که انگار میخواهد چیزی را ثابت کند. سبک نوازندگی او کاملاً با جهتگیری جدید (قدیمی؟) گروه همخوانی دارد، آنقدر کاربردی که توجهها را به خود جلب نکند، اما آنقدر پرطمطراق و شیک است که همه چیز را به سطح بسیار مهم بعدی ارتقا دهد. برای مثال، به قطعه سوم «خواب شیطانی» که واقعاً خستهکننده است نگاه کنید، اما حتماً یک جفت لباس زیر اضافی دم دست داشته باشید چون خیلی باحال است. همه آهنگها سنگین هستند، اما نیمه اول آن آهنگ به طور خاص... غیردوستانه است. من الان میگویم که قرار است در آینده نزدیک کسی در یک اجرا به خاطر آن آهنگ آسیب ببیند (تاریخهای تور را در زیر ببینید و مسیر خود را به اورژانس از آنجا مشخص کنید).
راستش را بخواهید، بوزمن و زاکی سهم عمده کار این آلبوم را انجام میدهند، اما این به هیچ وجه به معنای این نیست که بقیه بچهها در حال اهمالکاری هستند. کار گیتاریستها و نوازندههای گیتار بیس خیلی سرراستتر است - ایجاد سونامیاز تُن خالص و خالص که عملاً ساز کوبهای خودش است، در حالی که درامز و آواز، آن حس و حال لازم را به آن میدهند که یک سری از صداهای غولپیکر را از بقیه متمایز میکند. این پدیدهای است که در دثکور زیاد اتفاق میافتد، پدیدهای که میتواند برای افرادی مثل من که با شکستهای پی در پی و خیلی زود از پا میافتند، کمیدلسردکننده باشد، اما حتی من هم باید اعتراف کنم که آنها در این مورد واقعاً عالی عمل کردهاند.
چیزی که Hymns را در این زمینه، حداقل برای من، برجسته میکند، این است که چگونه از شتاب خود به روشی استفاده میکند که در دقت و اعتماد به نفسش تقریباً بینقص است. بیان اینکه چه چیزی باعث میشود انواع خاصی از DUNDUNDUNDUN بیشتر از بقیه جواب بدهد، با کلمات دشوار است، اما وقتی این اتفاق میافتد، کاملاً منطقی است. شاید این موسیقی، فنیترین موسیقی موجود نباشد (اگرچه تعدادی تکنوازی پراکنده در سراسر آن وجود دارد که گاهی اوقات نفس تازهای را که بسیار مورد نیاز است، فراهم میکند)، اما همچنان توجه دقیقی به جزئیات از نظر ریتم و جریان وجود دارد. این موسیقی مانند یک ایده کاملاً تحققیافته و کاملاً پخته شده، یک پازل جهنمیاست که قطعات آن در کنار هم قرار گرفتهاند تا خطوط پازل را پنهان کنند و تصویری مختصر، یکپارچه و کاملاً وحشتناک ایجاد کنند.
آزمایش و انحراف از هنجار میتواند چیز خوبی باشد؛ رکود دشمن پیشرفت و همه اینهاست، اما در عین حال، گاهی اوقات خوب - حتی سالم - است که به ریشههای خود بازگردیم تا گام بعدی سفر را بفهمیم. نمیتوان گروهی به موفقیت وایتچپل را به خاطر اینکه میخواهد بعد از مدتی چیز متفاوتی را امتحان کند، سرزنش کرد، به خصوص وقتی داستانی وجود دارد که التماس میکند گفته شود. آنها بالاخره هنرمند هستند. اما از طرف دیگر، چیزی هم برای گفتن وجود دارد که باید به آن پایبند بود و دانست که در چه چیزی خوب هستید، و فکر میکنم وقتی میگویم - خوب است که شما برگشتید، پسران. به خانه خوش آمدید، از طرف اکثر ما، اگر نگوییم همه، صحبت میکنم.